میان تاریخمندی و حضور تاریخمند انسان در جهان و تجربهی او از امر متعال و تسامحاً تاریخ متعالی، نسبت عمیق و بنیادینی وجود دارد. امر متعالی و مقدس و ذات امر الوهی و الوهیت در ذات خود، تاریخی نیست؛ لیکن تاریخی بر ما آشکار میشود. تاریخی در تاریخ افق میگشاید. تأثیر این گشودگی و آشکارگی و تجلی بر تقدیر و حضور تاریخی و نحوهی بودن و شدن تاریخمند انسان در جهان و معرفت و منظر و فهم او از هستی، از جهان و واقعیتهای آن از انسان بودن خویش و معنای حضورش در جهان، به غایت ژرف و تعیین کننده و سرنوشت ساز بوده؛ چنانکه انکار آن نیز سرنوشت ساز و تعیین کننده بوده است. قطع رشتههای اتصال باطنی و حلقههای پیوند روحانی و حیات معنوی انسان با مراتب متعالیتر وجود و تجربهی متناقض او از امر مقدس به دلیل کژرویها وکژفهمیهایی که به نام دین در تاریخ اتفاق افتاده و خونهای به ناحقی که به نام الوهیت بر زمین ریخته شده بود، سر از انکار و رفتارهای کفرآمیز و قهرآمیز دیگری برکشید که اینک تمامیت تاریخ و حیات و حضور انسان را به مخاطره افکنده و در معرض تهدید قرار داده است. شنیدن زنگهای سنگین خطر و دیدن مخاطرات پیشرو یکبار دیگر ما را به بازخوانی، نقد و تحلیل بیطرفانهی تقدیر تاریخی و حضور تاریخمند خویش در جهان فرامیخواند.