عصر سکولار روند تحول اندیشه در غرب را از پانصدسال گذشته تا کنون مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. از یکسو نگاهی به رابطهٔ میان ایمان و تجلی ملموس آن در صحنهٔ اجتماعی و سیاسی دارد، و از سویی رابطهٔ انسان با خدا در طول پانصدسال گذشتۀ غرب را تحلیل میکند و وضعیتی را که برای ایمان و یا فقدان آن مهیا ساخته برمیشمرد.
آدمی آزاد است و با آزادی آدمی شده است. تاریخ را به یک اعتبار باید میدان جنگ میان قهر و آزادی دانست و هرچه از علم و فرهنگ و قانون و هنر و تکنیک در تاریخ میبینیم با این جنگ و در این جنگ به وجود آمده است. اما آزادی شرایط دارد و مردم و کشور باید آمادۀ برخورداری از آزادی باشند و پیروی فیالجمله از قانون را به جان پذیرفته باشند تا به آزادی برسند.
در باب مشروعیت عصر مدرن، یکی از سه کتاب بزرگ هانس بلومنبرگ، بهرغم دشوارنویسی و نیاز مبرم به تسهیل فهم اندیشههای تودرتوی او، شرحهای جامعومانعی منتشر نشده است. کتاب پیش رو، بهمثابه تلاش برای پر کردن این خلأ جدی در ادبیات پژوهشی، از سه بخش تشکیل شده است
گادامر در این مقالات حاضر با رویکرد هرمنوتیکی و وسواس ویژۀ خود با فیلسوفانی همچون افلاطون، ارسطو، هگل، هایدگر و دریدا به گفتوگو مینشیند و بر آن است تا در لابهلای آثار و متون این فیلسوفان و نیز با عنایت به اصطلاحات و نظام فلسفی آنها تفسیری متمایز در موضوعی خاص به دست دهد.
بر خلاف «تئوری توسعه»، که به طور معمول با کشورهای در حال توسعه سرو کار دارد، «تفکر توسعه» همه حوزههای علوم اجتماعی را در بر میگیرد و درباره توسعه به طور کلی و همه کشورها تئوری پردازی میکند. لذا به جای آنکه مکاتب مختلف فکری توسعه را همچون تکامل انباشتی ایدهها به سوی یک تئوری توسعه جهانشمول بفهمیم بایستی آنها را در زمینه تاریخی خود درک کنیم.
این اثر تفاوت «سوژه» و «دازاین» را براساس کتاب «هستی و زمان» فهم میکند و سنت فلسفیای را که بخصوص در عصر جدید بر بنیادِ «من»، «سوژه» و «آگاهی» بنیاننهاده شده، به پرسش میگیرد. سوژه اساساً سر در درون دارد و بر اساس خود سامان مییابد و دازاین سر در بیرون دارد و براساس نسبتاش با هستی و چیزها خود را نشان میدهد.
ساختار علوم اجتماعیِ قرن نوزدهمی، بازتابی بود از ایدئولوژی لیبرالیسم کلاسیک که در آن میان سه حیطه از فعالیتهای بشری تفکیک صورت میگرفت: حوزۀ عمومی بهکارگیری قدرت، حوزۀ نیمهعمومی تولید و حوزۀ خصوصی زندگی روزمره. متناظر با آنها، دپارتمانهای دانشگاهی علوم سیاسی، اقتصاد و جامعهشناسی پدید آمدند.
اسونوس در این کتاب تلاش دارد تا روشن نماید که پزشکی نه یک علم و دانش تخصصی بلکه بیشتر یک فن و هنر و مهارت است.برای این منظور وی نشان میدهد که پزشکی بیشتر از جنس نوعی مهارت عملی است که در زمینه تفسیری مبتنی بر گفتوگوی بیمار و پزشک عمل میکند.
کرول سه پرتره از سه فیلسوف میکشد: بلومنبرگ فیلسوفی است سوگوار از غُربت انسان در عالَمِ کَر و کوری که اعتنایی به انسان و تمنیات او ندارد؛ اشمیت مؤمن و متألهِ ترسخوردهای است که اوتوپیای سکولار را چونان کابوسی میتاراند؛ و سرانجام لوویت، فیلسوفی است دلبستة سکینة نفس، معتقد به مشی میانه و بیزار از شقوق گوناگون رادیکالیسم.
هیرشمن هرچند در برخی از آثار خود به شیوهای ادبی سعی در باز کردن معماهای مختلف توسعه، اقتصاد و بصورت کلی تاریخ میکند ولی همچنان در پیوند روشنی با فضای دانشگاهی و علوم اجتماعی متعارف باقی میماند. از همین رو است که وی را میتوان اقتصاددانی برجسته و در عین حال اندیشمندی سیاسی دانست.
ازآنجا که عینیبودن و جهانشمولبودن علم بر تجرید و انتزاعگری مبتنی است، این امور به معنای دقیق کلمه تبعات نامطلوبی به همراه خواهد داشت. اصحاب نظر، بهرغم ارباب عمل، تمایل دارند که استبداد را از طریق مفاهیم خود تحمیل کنند و به دور از تجارب درونیای که زندگی را معنادار میسازند، دست به تجرید و انتزاع بزنند.
در این کتاب تاریخ پدیدارشناسی از طریق آثار هوسرل، هایدگر، مرلوپونتی و سارتر و نیز استدلالهای آنها علیه روانشناسی علمی و بازپرسی انتقادیشان از روانشناسی گشتالت بررسی شده و از انتقادهای رویکردهای شناختی به هوش مصنوعی صحبت میشود.
«جامعه شناسی شناخت» شاخه جدید از دانش جامعهشناسی است که در صد و پنجاه سال اخیر نخست در فرانسه و آلمان و سپس در سایر کشورها مورد توجه قرار گرفته است. اما این بدان معنا نیست که پیش از اینها رابطه میان جامعه و اندیشه انسانها از دید اندیشمندان و فیلسوفان مغفول مانده است.
گفتوگو با کانت یا ساختشکنی تفکر او به معنای مواجهۀ اهداف فکری هایدگر با یکی از تأثیرگذارترین فلاسفۀ غرب و سنجش میزان تحققیافتن عملی فکری هایدگر است
عامل دولت و جامعه، تکلیف وضعیت آزادی انسان و حفظ و تداوم آن را روشن میسازد. اگر دولت بیش از اندازه قوی و جامعه خیلی ضعیف باشد، مسیر استبداد طی میشود؛ چهبسا در قالب جباریت دیجیتال!
پرسش پیش روی ما همواره این است که آیا پیشرفت شتابان تکنولوژی به بهبود زندگی و رفاه آن کمک کرده است یا ما را بهشکل فزایندهای چنان از خود بیگانه کرده که به بردگان تکنولوژی بدل شدهایم.
این اثر نه تنها زیر نظر و با مشارکت یکی از برجستهترین فلاسفه سیاسی قرن بیستم یعنی لئواشتراوس تالیف شده، بلکه هرکدام از فصول آن توسط متفکران شناخته شده حوزه فلسفه سیاسی نگاشته شده است.
این مقالات با تأکید بر سیمای کلی اندیشهی پدیدارشناسان ـ بهویژه ادموند هوسرل که مؤسس این جنبش است ـ نوشته شدهاند و در ترجمۀ آنها تمرکز اصلی مترجم، بر تمایزِ مفرداتِ ایشان بوده است.
شروع درک «خرد تاریخی» را باید آغاز درک فلسفی انسان دانست؛ یعنی ایجاد تصوراتی دربارۀ شروع جامعه و تاریخ انسانی و پیدایش انسان به مثابه «موجود زندۀ عاقلۀ مدنی الطبع».
موضوعات اساسی فلسفۀ سیاسی چنان با زندگی عملی عجین میشوند که ارزشگذاریها را پشت سر گذاشته و فارغ از سوگیری، راه را برای توصیف مواجهۀ این موضوعات بهعنوان شالودۀ بحث سیاسی و زندگی اجتماعی میگشاید.
این کتاب، پاسخ کلیشهای و رایج از مفهوم مدرنیته و ریشهها و زمینههای ظهور آن را به چالش میکشد
منفعت پس از گذران دوران تلقی منفی از آن با غسل تعمیدی که آدام اسمیت به آن داد و حسن تعبیری که از آن ارائه کرد چنان در جامعه بازار جا افتاد که على الظاهر ذرهای تشکیک در برداشتهای متفاوت از آن جایز نیست.
فیلسوفان از قرن نوزدهم بدینسو با اطمینان ما را متقاعد کرده بودند که خدا مرده است یا بهزودی خواهد مرد و تصور نمیشد که امر الهی بتواند برای مدتی طولانی دوام بیاورد.
«ریشهها»، حکایت «گسست» لئو اشتراوس از آلمان و «پیوستن» بدان است.
مجموعۀ پیش رو می کوشد صدرا را نه تنها از سوی فلسفه، بلکه با همۀ بلندای قامت او به نظاره بنشیند.
مجموعۀ اندیشه های ابن سینا می کوشد او را با همۀ بلندای قامت او به نظاره بنشیند.
مجموعۀ اندیشه های مولوی می کوشد او را نه تنها از زاویه یک ادیب و شاعر، بلکه با همۀ بلندای قامت او به نظاره بنشیند.
کتابی که پیش رو دارید، درآمدی است بر ساختار و نگاه تحلیلی-تاریخی تفکر میان فرهنگی.
شاملو در میان معاصران خود بیش ترین مخاطبان را داشته. چرا؟ برای اینکه از نیست انگاری به عشق گریخته و ناخواسته به دیگران این دریافت اجمالی را منتقل کرده.
رازوارگی سلامت در سپهر فکر گادامر، در اصل، ادامه تلاش برای پاسخ گفتن به همان پرسشی است که وی در همه آثارش آن را پی گرفته است.
تراژدی تقدیر این نماد مشهور، با تراژدی زندگی و فعالیت آن فیلسوف تنهای اهل مالزبری، علی رغم حکمت این جهانی و معاشرتی بودنش، متناظر است.
لئو اشتراوس در این اثر از طریق شرحی دقیق بر مشهورترین آثار سقراطی کسنوفون -خاطرات، آپولوژی و ضیافت- راهی را برای فهم روایت کسنوفون از سقراط می گشاید.
میان تاریخ مندی و حضور تاریخ مند انسان در جهان و تجربه ی او از امر متعال و تسامحاً تاریخ متعالی، نسبت عمیق و بنیادینی وجود دارد.
اهالی رشتۀ باستانشناسی بهخصوص در مناطق غیراروپایی جهان نظیر ایران باید توجه کنند که ایدئولوژی استعماری در بطن باستانشناسی قرار دارد.
علامه طباطبایی تشنه آشنایی با عوالم متفاوت بود گستره عالم انسانی را بسیار وسیع تر و متنوع تر از هم کسوتان خود که در سنت های فلسفی و عرفانی و کلامی رشد کرده بودند می دید.